
سلام ... به رمان " The Stanly Parable " خوش اومدید !
ممنون که زود شرط رو انجام دادید تا زودتر پارت رو بنویسم و دست ، مغز و البته کامپیوترم رو * این رمان بر اساس یک بازی ساخته شده ! * به چخ بدم !
اینم پارت جدید ... بریم کلی بخندیم و گیج بشیم !
اگه پارت یک رو نخوندین ... حتمی بخونید ...
برو بریم واسه پارت ۲ ... !!!
------------
به سمت در میره و از اون عبور میکنه ...
استنلی : ها ... چرا من دوباره اینجام ؟
چی ؟ چی میگی استنلی ؟ برو باید داستانو پیش ببریم !
استنلی : چی شده ؟؟؟ ☹️
استنلی چت شده ؟ مگه صدای منو میشنوی اصلا ؟؟؟
استنلی : من چم شدهههه ؟؟؟ ☹️😡
استنلی ؟ برو ... راه رو ادامه بده !
استنلی : سر در نمیارم ! قضیه چیه ؟ اینجا مگه دفتر من نیست ؟ مگه من فرار نکرده بودم ؟
چی چی میگی برا خودت ؟ این ... چرا داری قضیه رو اسپویل میکنی ؟؟؟
استنلی : احمق !!! میگم من این کوفتی رو رد کردم !
<< به ادامه مراجعه کنید >>